loading...

اردیبهشتِ پاییز

بازدید : 166
چهارشنبه 15 مهر 1399 زمان : 1:37

خونه قبلی ما یه خونه قدیمی‌بود که از سطح کوچه پایین تر بود و سقفش هم چکه میکرد

تو شهر ما پاییز و زمستون فقط بارون میاد!

یادمه همین که شهریور میومد همه مشکلات ما شروع میشد باید ۴ ۵ تا ظرف میگذاشتیم وسط خونه که آب بریزه داخلش

به بار که من شعر دیگه بودم به قدری بارون وحشتناک بود تا پنج سانت زیر در آب بود و مامان میگه اون شب تا صبح نشستم قرآن خوندم ک فقط آب نیاد داخل

حتی فرداش که مامان زنگ زد یکی از اشناهامون موتور آب بیاره آب رو خالی کنه اومد دید و گفت آخه آب حیاط رو خالی کنم آب کوچه داره می‌ریزه تو خونه تون:/

چقدر چقدر چقدر روزای سختی داشتیم تو اون خونه ...

وقتی خونه رو داشتیم می‌فروختم من از همه جاش عکس گرفتم میخواستم هیچ وقت یادم نره چه وضعی داشتیم و اگه الان چیزی داریم فقط لطف خداست و هر وقت بخواد می‌تونه همه رو از ما بگیره ...

حتی ساخت این خونه هم معجزه بود، اوایل گرونی‌ها بود ک ما شروع کردیم ب ساخت اینجا همه گفتن نکنید نمیتونید

اما مامان گفت من می‌سازم دایی ع هم بود

هیچ وقت یادم نمیره چقدر مسخره میکردن ک هه واقعا قراره این ساختمون ساخته بشه ...

چقدر میگفتن نمیتونید اسکلت بیاد بالا همه رو میفروشید

هیچ وقت نگاه پر از حسادتشون وقتی برای اولین بار اومدن خونه یادم نمیره

هیچ کدومشون تا روزی که بیان خونه مون بهمون تبریک نگفتن فقط مسخره بود

اما ما فقط و فقط و فقط ب لطف خدا ساختیم

نمی‌دونم موقع ساخت ساختمون من چرا اصرار کرده بودم باید سر درمون یه آیه قرآنی باشه ... اون موقع هنوز تو بغل خدا نبودم ... اما یه سنگ خیلی قشنگ نه روش بسم الله الرحمن الرحیم نوشته دیدم و با اینکه برای اون موقع کمی‌گرون بود مامان خرید و بعدها فهمیدم که چقدر خوبه سر در خونه بسم الله الرحمن الرحیم باشه

عکسای اون ساختمون متاسفانه تو کامپیوتر بود و‌هاردم که سوخت اونا هم از بین رفت

اما من هیچچچچچ وقت یادم نمیره ما چ روزهایی داشتیم

هر بار که بارون میاد و سقف سالممون رو میبینیم هم من هم مامان خدا رو شکر میکنیم و میدونیم خیلی‌ها الان وضع اون روزای ما رو دارن و متاسفانه کاری از دست من بر نمیاد برای رفاه حالشون فقط از خدا میخوام همه یه خونه گرم داشته باشن

امروز اینجا وحشتناک بارون بود .. همه فکرم اون سالها بود و کسایی که امروز شرایط اون روزهای ما رو دارن

خدایا هزار بار شکرت

هیچ وقت یادم نمیره هر چی دارم از لطف توست

بررسی رابطه ی میان باردار شدن و بی خیالی: مطالعه ی موردی، خودم!
بازدید : 157
چهارشنبه 15 مهر 1399 زمان : 17:37

در کمال تعجب بدون اینکه بخوام در مورد موسیقی تحقیقی کنم‌ی مطلب برام باز شد در مورد موسیقی و مطالب جدیدی یافتم 😯😯😯

به مامان گفتم گفت تو میخوای آخرش چیزی رو پیدا کنی که خودت میخوای 😁😁😁 ولی خداییش از وقتی دایی م۱ گفته ظرفیت آدما فرق می‌کنه و کسی مثل سارسار نباید اصلا سراغ موسیقی بره ولی تو نه اصلا این افکار من رو بهم ریخته

دایی م۱ یک مذهبی سختتتتتتت بود که اصلا اجازه نمی‌داد کسی آهنگ گوش بده

یا اینکه وقتی زمان شاه پزشکی ارتش قبول شد وقتی رفت و بهش گفتن باید ریشت رو بزنی از اونجا اومد بیرون چون ب هیچ وجه نمی‌خواست ک ریشش رو بزنه😯😯😯

ولی الان تغییر کرده منظورم بی ایمان شدن نیست میگه ما خیلی چیزا رو اشتباه فهمیدیم

و باید بگم نصف کتابای جهان رو خونده! و همینطور خیلی از تفسیرهای قرآن رو کلا از اینا بوده که از وقتی خوندن یاد گرفت دیگه فقطططططط خوند

کلا دایی م۱ یه آدم عجیب غریب واقعا

و وقتی این داییم بهم گفت ابدا موسیقی برای تو اشکال نداره کاملا فکرم بهم ریخت!!!

مامان بهم گفت استخاره نگیرما 😯 الان استخاره م ک بد اومد رو چیکار کنم

البته دایی م۱ گفت آخه آدم برای یادگیری موسیقی استخاره می‌کنه عاقل(میخواست بگه بی عقل روش نشد 😂😂😂😂) بعد گفت استخاره برای‌ی بازه زمانی هست شاید اون لحظه با اون اطلاعات نباید شروع میکردی

مثلا امروز یه اطلاعاتی بهم اضافه شد که آهنگی ک از تو گلو در بیاد می‌تونه غنا باشه 😯😯😯 و مثلا اکثرا وقتی شما موسیقی میزنی باید بخونی ولی من این‌ی قسمتش رو میگم ک انجام نمیدم

کاملا هم با عقلم جور در میاد ک یه خانوم چرا نباید بخونه ...

خلاصه یادگیری موسیقی من را خواهد کشت 😯😯😯😯

حالا اینکه چا انقد گیر دادم نظر اسلام رو بدونم چون مطمئنم اگه شروع کنم من عاشق موسیقی میشم و بعدا نمیتونم ازش دل بکنم برای همین از قبلش همه جنبه‌هاش رو باید بررسی کنم

خدایا نمیشه خودت‌ی الهامی‌چیزی بهم بکنی 😯😯😯

برون سپاری پایان نامه ارشد و هزینه های آن
بازدید : 153
چهارشنبه 15 مهر 1399 زمان : 17:37

فک نمی‌کردم دیدن اون نجستا چنین تاثیری تو روحم بگذار صبح با صدای جیغ مامان مامان گفتم و مامان سریع اومد پیشم

الانم‌ی لحظه چشمام بسته شد خواب اون نجس رو دیدم و دوباره تو خواب داد زدم ک مامان نرو

برون سپاری پایان نامه ارشد و هزینه های آن
بازدید : 156
چهارشنبه 15 مهر 1399 زمان : 9:37

من عادت دارم شبا که مامان می‌ره بخوابه باید برم پیشش دراز بکشم کلی حرففففف بزنیم، مامان کلی من و ماساژ بده، کلی بوسش کنم

امشب همین طور که داشت ماساژم میداد گفتم واقعا اگه ازدواج میکردی چقدر بد بود حتی نمیخوام بهش فکر کنم ... گفت چرا ... گفتم اگه ده هزار بار دیگه هم بدنیا بیام بازم دقیقا همین زندگی رو می‌خوام ، اصلا دوست ندارم پدر داشته باشم!

یه وقتایی مثل امشب با تمام وجودم احساس خوشبختی میکنم

من می‌دونم هزاران هزار دختر زیر این سقف آسمون حالشون الان اصلا خوب نیست

تک تک شون رو درک میکنم

می‌دونم خیلی‌هاشون همین الان که من رو تختم کنار پنجره‌ دراز کشیدم، همین الان که باد میپیچه توی موهام و با حس خوشبختی سرخوش تربنم اونا صورتشون تو بالشتشون خیس اشک

کاش میدونستن که من الان اینجا چقدر فکرم پیش تک تک شون

کاش میدونستن همه اون روزها رو منم گذروندم

حتی یک شب نشده وقتی سرخوش ترینم به فکر این دخترا نباشم

چقدر دوست داشتم خوشبختی رو به همه شون بدم

بهشون بگم طاقت بیارین تموم میشه روز خوب میاد

من واسه ثانیه ب ثانیه حال خوب امروزم سالها تاوان دادم

سالها تاوان دادم ک یاد بگیرم هر اتفاقی بیفته من باید حالم خوب باشه

خدایا کمکشون کن، شاید خیلی‌ها شون بلد نیستن از تو کمک بخوان تو بهشون راه رو نشون بده ..

فاصله بین اعتماد به نفس واقعی با کاذب
بازدید : 152
سه شنبه 14 مهر 1399 زمان : 1:37

ناهار به مامان گفتم عصر میرم بیرون خرید دارم اومدنی شیرینی اینا میخرم می‌رم خونه مامان جون تو هم بیا

عصر که می‌خواستم برم بیرون دیدم اصلا پول ندارم رفتم آموزشگاه یکی ازدبیرا بود من که رو نمشناخت اول کلی برام قیافه اومد ک من واقعا نفهمیدم چرا بعد که گفتم مامان پول نقد یکم بده گفت خانوم م دخترتونن؟!! مامان گفت آره و معرفیش کرد بلند شد بعد بلند شد بهم سلام گفت!!! اصلا خندم گرفته بود! 😂😂😂😂

دیگه رفتم خرید از این کلیپس کوچولو بامزه‌ها خریدم خیلی دوستشون دارم !

پیراشکی و فتیر و نون دارچینی خریدم ببرم خونه مامان جون این مغازه بستنی با شیر محلی هم داره ک خیلی وقت بود دلم میخواست بخورمش ببینم چ جوریه یکی هم اون و خریدم و رفتم تو کوچه مامان جون شروع کردم خوردنش ک قشنگگگگگ پرت شدم ب بستنی خوشمزه‌های ۷ ۸ سالگیم همون بستنی پاک‌های پاکتی ... وای ک بی نظیر بودن

وای معرکه بوددددددد

رفتم دم در دیدم ماشین شامپانزه هست ولی شک کردم گفتم شاید فقط ماشین شبیه

اول خواستم برگردم بعد گفتم حالا برم تو رفتم دیدم صندلش هم اونجاست و فک کردم تنها اومده و میخواد زود گورش رو گم کنه بره که دیدم کفش انتر هم هست مامان جون اومد در رو باز کرد گفتم من میرم

ب مامان زنگ زدم گفتم نجستا اینجا هستن من میرم خونه!!😂

و اومدم دوش گرفتم چایی گذاشتم مامان اومد خوردیم

داشتیم چایی میخوردیم ب مامان گفتم ولی سپید و حاجی خیلی بدبختنا کلا هیچ کس رو ندارن اونور ک کلا با همه قهرن اینورم ک دارن همه رو از دست میدن

البته همین الانم حاجی از نظر روانی خیلی داغون هم خودش هم بچه ش

چقدر خوشحالم !!! نمی‌دونم چرا

اما دوست دارم برم زیر بارون جیغغغغغغغغ بکشم

امروز ک رفتم بیرون پاهام اوکی شده بود، منم‌ی خنده ب اندازه پهنای صورتم م م م م داشتم

البته نمیتونم بگم خوب شدن

اما فک کنم ب خاطر سرماست چون من هنوز کاملا تابستونی میگردم 😂😂😂

الانم برم کمی‌کتاب بخونم و بخوابم

فردا هم کلی کار دارم

چهارشنبه صبح هم میریم هشتگرد پیش نفسممممممممم دلم می‌خوام محکمممممممممم بغلششششششش کنم م م م م م م م

نگاهی دوباره به آزمون زبان انگلیسی دولینگو
بازدید : 154
سه شنبه 14 مهر 1399 زمان : 18:38

دو روز پام الارمش بیشتر شده

بیشتر درد می‌کنه اما هنوز به لنگیدن نرسیده و فکر نکنم حالا حالا برسه

من سپردم دست خدا

یعنی خدایا واقعا یه بار دیگه باید اتاق عمل رو ببینم ، تقاص گناه اون مگه چقدر بود که تموم نمیشه

ولی اگه تو اینجور میخوای من هیچ شکایتی ندارم

تا حالا هر اتفاقی برام افتاده صبرش هم بهم دادی

تو قرآن قدیمی‌مون نوشته خوندن سوره مزمل رو روغن بادام تلخ و زدنش به قسمتی ک درد می‌کنه می‌تونه شفا بخش باشه!

من این کار رو امروز انجام دادم، و باز انجام میدم اما اگه حتی خوب نشم حتی ذره‌‌‌ای به مهربونی خدا شک نمیکنم. این یه اتفاقی بود ک باید می‌افتاد و خدا باعثش نشد که من ازش انتظار داشته باشم حتما برطرفش کنهه

ازش می‌خوام بهم لطف کنه و مهربونی بیشتر که دیگه نرم تو اتاق عمل کوفتی برای جراحی پام اما اگه نشد هم حتما دلیلی داره

به هر حال هم چند سال پیش هم دکتر کلهر به من گفتن وضعیت اون پام هم خوب نیست

فقط جراحی پا خیلی بدنم رو ضعیف می‌کنه اگه قرار باشه اول این جراحی رو کنم بازم عمل ببینیم باید عقب بیفته

خدایا میشه‌ی کم وقت بدی من اول بینیم رو عمل کنم بعد پا رو 😯😯😯😯😯

راهی که به سوی بهشت کشیده شده از قلب جهنم میگذره
بازدید : 168
سه شنبه 14 مهر 1399 زمان : 6:36

خدا رو شکر !

امشبم خواب بد میبینم و راحت نمیتونم بخوابم ...

مرمر سری قبل گفته بود الان باید خونه پدری رو بدن به مامان به خاطر اینکه بدهی گوریل رو داده و اونم اصلا عین خیالش نیست و اینطوری یعنی پدرش بهش کمک کرده....

این حرف رو دایی م۳ قرار بود با همه مطرح کنه ک اون سری اومدیم مامان به خاله ف۳ گفت و اون گفت کاملا حقته به دایی م۱ گفت و اون سکوت کرد ومن نمیدونستم به خاله ف۲ هم گفته

آخر هفته خاله ف۲ به دایی م۱ گفت بیایم این خونه رو با هم شریک بسازیم و بچه‌ها رو دو ب دو تقسیم کرد و خودش و دایی ع رو توضیح گروه گذاشت، در صورتی که تمام کارای دایی ع رو مامان می‌کنه و دایی ع هم ب جز مامان ب هیچ کسی اعتماد نداره ولی چون ف ۳ می‌دونه دایی ع پول داره خودش و اون رو تو یک گروه گذاشته

دایی م۱ این حرف رو به مامان زد و مامان خندید

امشب که مامان می‌خواست این حرف رو به دایی ع بزنه من متوجه شدم که قبلاً ل ف۲ این حرف رو زده بود و اون بعدا قضیه ساخت خونه رو زده

یعنی از اینکه فکر میکنم تا ف۲ حس کرده قراره خونه برای مامان بشه سریع نقشه ساختش رو کشیده بیشتر ب پست بودنش ایمان میارم!

من اصلا و اصلاح اصلا انتظار نداشتم این پیشنهاد رو قبول کنن اما اینکه تا این پیشنهاد رو شنید بیاد بگه حالا با هم بسازیم خیلی تهوع آور بود

اونم در صورتی که دایی م۱ از قبل چهلم آقا جون می‌گفت خونه رو بسازیم و همه مخالف بودن !!!

وقتی برای عمل پام نگذاشتم این حیوونا بیان دیدنم از خدا خواستم‌ی روزی بابت این کارم شرمنده بشم یعنی بهم ثابت بشه که اینا آدمای خوبی هستن

اما از بعد از عمل پام هر روز خدا رو شکر میکنم ک نگذاشتم این حیوونا بیان دیدنم

این که این حجم حیوون اطرافم هستن حالم رو واقعا بد می‌کنه

خدایا آرامشم رو از تو می‌خوام ...

من نمیتونم ببخشم میسپارم دست تو

همه شون خوشبخت خوشبخت بشن ، پولدار پولدار ولی هر روز زندگی ‌شون زوزه بکشن ... همین

خدایا من اونقدر بزرگ نیستم ک ببخشم ... خودت بهم آرامش بده

بهت قول دادم معجزه زندگیم اتفاق بیفته دیگه نفرت نداشته باشم ب کسی....

میترسم معجزه اتفاق بیفته و من نتونم متنفر نباشم

چقدر قول سختی بهت دادم ...

Instagram: mel_ooo_dy

دچار مشکل زناشویی شدیدم
بازدید : 147
سه شنبه 14 مهر 1399 زمان : 6:36

اکثرا قبل از مسافرت خونه رو تمیز میکنم بعد ک میام خیلی حالم خوب میشه

امروز حسابی خونه رو تمیز کردم و الان وسط حال نشستم دارم می‌نویسم و از تمیزی لذت میبرم

من‌ی عادتی دارم موقع تمیز کردن حتما باید آهنگ گوش کنم خیلی ریتم کارم سریع میشه اما از وقتی میدونم آهنگ گوش دادن تقریبا مکروه ! عذاب وجدان میگیرم

الان بیشتر دعا یا قرآن با زبان میگذارم

اما واقعا نمیشه موقع تمیز کاری قرآن گذاشت که 😓😓😓

دبگه امروز هم آهنگ روشن بود هم من مدام می‌گفتم خدایا ببخشیدا !!! 😁😁😁 یعنی خود خدا ب خدا خنده ش گرفته بود!!!!😁😁😁

*****

من رفته بودم وکیل برای پول فادر ازم خواسته بود پیدا کنم شغل جدیدش چیه که اول نشد ولی همین یک ساعت پیش از یه جا یافتم ک الان بسی خوشحالم

*****

یعنی الان فقط منتظرم برم هشتگرد فندق رو بخورم م م م بعدم برم بندرعباس منو بدم غذا بخورممممم😂😂😂😂

دچار مشکل زناشویی شدیدم
بازدید : 148
دوشنبه 13 مهر 1399 زمان : 8:37

هنوز اونقدر عاشق نشدم ک هر روز با هر چقدر خستگی برای نماز شب و صبح با عشق بیدار بشم

اما عشقم انقدر هست ک وقتی چند شب برای نماز بیدار نشم حالم از خودم بد بشه

چند روزی بود نماز صبح و شب رو بیدار نمی‌شدم دیروز حالم از خودم داشت بهم میخورد با خودم گفتم شب هر ساعتی بخوابم بیدار میشم برای نمازام و با اینکه دیر خوابیدم بیدار شدم

حالم خیلی بهتر شده

خدایا بگیر از من آنچه که میگیرد تو را از من

گر از جفای تو ای دوست سر کنم گله را 
بازدید : 142
دوشنبه 13 مهر 1399 زمان : 8:37

امروز خیلی انرژی منفی بود

پست آخر شب‌ی عکس میگذارم از نفس جانم

امروز ب دایی گفتم همه فیلمای مژک رو ریختم تو‌هارد هیچی ندارم ببینم برام فیلم بفرست ۴ تا فیلم و ۱ عکس فرستاد

این عکسی ک می‌بینید‌ی قسمت از فیلم

یعنی نخود بودن مژک کاملا مشخصه

دیگه فیلم و عکسش رو میبینم دلم می‌لرزه فقط میخوام بوش کنم...

همین الان ک این پست و میگذاشتم دایی دو تا فیلم دیگه فرستاد واتس برم ببینمشون 😍😍😍😁

گر از جفای تو ای دوست سر کنم گله را 

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی