اردیبهشتِ پاییز

امروز پرو لباسم رفتم

خیلی قشنگ بود فقط کاش کوتاه تر از چیزی شد ک می‌خوام نمی‌دونم حالا باید کامل بشه ببینم چی میشه ...ولی در کل خوشم اومد خیلی خواهر شوهرانه بود 😂😂😂😂

####

نمی‌دونم چرا من رو ویر کیک گرفته کیک کدو حلوایی درست کردم بسیار خوشمزه بود

#####

شب مس عکس گیفت‌هاش رو بهمون نشون داد ... خیلی قشنگ شدن

خوشبخت ترین بشه ...

#####

فردا باید بریم آزمایش خون ..

اولین باری که برای نفقه شکایت کردم زمستون سال 88 بود!
یازده سال از اون روز گذشته و من چقدر تغییر کردم!
چقدر دیدن قیافه فادر برای اولین بار برام سخت و غیر قابل تحمل بود، چقدر بعد از دیدنش خالی از تهی شدم، چقدر بهم شوک وارد شده بود، چندین سال با خودم جنگیدم تا حالم خوب شد!
فردا جلسه دارم
دارم لحظه شماری می‌کنم فردا بیاد
می‌خوام له شدنش رو ببینم
فقط به خودم می‌گم ملودی فردا آروم باش، با پنبه سر ببر و ذکر الهی و ربی من لی غیرک رو مدام بگو
چقدر تغییر کردم، خیلی به خودم افتخار می‌کنم
چقدر این سال‌ها سخت گذشت و من چقدر تغییر کردم
هیچ وقت فکر نمی‌کردم دیدنش برام عادی بشه!

امروز روززززز بسیار مبارک مجردهاست

واقعا در این لحظه ک روی تختم جلوی پنجره م نشستم و صدای بارون میاد و باد میخوره ب صورتم احساس میکنم چقدر خوشحالم که مجردم و دیگه ب حالتی رسیدم که واقعا دلم نمیخواد کسی رو داشته باشم

رها باشم و آزاد

امروز خاله ف۳ برام کادو تولدم ک روسری بود آورد

خب من اصلا انتظار نداشتم و خیلی ازش ممنونم

فقط هر بار کسی برام کادو میگیره واقعا و عمیقاً میفهمم اصلا من رو نمی‌شناسه!!!!

آخه خدایی من نمی‌دونم اون چ رنگی بود خاله برای من آورد !!!! من ب عمرم عمرا اگه از اون رنگ روسری گذاشته باشم 😯😯😯

ولی خب خیلی ازشون ممنونم

راستش من کادوهام همیشه خاص بوده یعنی تا حالا نشده کسی کادوی من رو دوست نداشته باشه!😑 حداقل دوست دارم نصفش برای خودمم اتفاق بیفته

مثلا ع برای کیف آورد تولدم خب قشنگه اما واقعا تو سلیقه من نیست و من فکر میکردم حداقل این رو خودش بدونه !

یا چند سال پیش که با بچه‌های آموزشگاه دوست شده بودم تو حرفامون گفته بودم من از هر چیز سیاهی متنفرم بعد یکیشون برای تولدم برام از این فانوس دکوری‌های مشکی آورد 😯😯😯

یا ب یکیشون حرفش پیش اومده بود گفته بودم من اصلا برای کادو وسایل خونه و اینجور چیزا رو دوست ندارم بعد دو ماه بعد برای تولدم برام گلدون آورد 😯😯

مس عزیزم با اینکه میدونست من اصلا کتانی نمیپوشم تولد دو سال پیشم برام کتانی خرید ک هنوز نپوشبدمش اما متاسفانه گرون هم خریده

شاید من تو کادو گرفتن بد شانسم !!

امسال تنها کادویی ک دوست داشتم کادوی مس بود ک پول ریخت تو حسابم خودم رفتم خریدم 😑😑

یعنی من متنفرم از این مدل کادو خریدن اما چ کنم خودشون نمیتونن چیزای خوب برام بخرن باید این حقیقت رو قبول کنم !!!

مامان ک امروز آمد خونه‌ی دسته گل دستش بود

گفت دانش آموزی که باهاش کار می‌کنه و خیلی ضعیف بود براش گل آورده

من همیشه وقتی مامان گل بچه‌ها رو میاره خونه یاد خودم میفتم که تو آمادگی برای مربی مهد گل گرفته بودم!

ما دو تا مربی داشتیم ک من یکیشون رو دوست داشتم و از یکی بدم میومد!

یه روز که روز اون مربی مهربونه بود براش گل گرفتم بردم مهد اما اون معلم ک دوستش نداشتم بود! رفتم نشستم و فکر کردم ساعت دیگه اون مربی مهربونه میاد! مربی‌‌‌ای ک دوستش نداشتم اومد گفت مگه گل رو برای من نیاوردی منم با لبای آویزون گفتم چرا و گل رو بهش دادم!

یعنی هیچ وقت خاطره اون گل اشتباهی از ذهنم پاک نمیشه !!!

امروز برای این ام اس جواب ابلاغیه اومد

نوزدهم جلسه دارم خیلییییییی خوشحالم

خیلییییی

فادر از من بترسسسسسس خیلی بترسسسسسس

ببین این بار در مقابلت چ گرگ درنده‌‌‌ای هستم

امروز با تمام وجودم مطمین بودم‌ی اتفاقی میفته اما نیفتاد

من از خدا خواسته بودم ب کمتر از چیزی ک می‌خوام برسم اما خدا انگار نخواست من ب کمتر راضی شم کلا نشد

شب وقتی بعد از یک هفته آمدم خونه دیدم بامبوم‌ی جوونه جدیدش باز شده

امید دوباره بود برام

دلم گرم شد ... گرم گرم

کاش این حجم از تنهاییم کم میشد... کاش ..

دلیل اینکه چرا استخاره ‌م برای ویولن بد شد رو فهمیدم

اما‌ی چیز دیگه هم فهمیدم که نمی‌دونم چرا اما حالا دیگه مطمئنم خدا برام اون چیز بزرگ رو میخواد ...

من ب کم قانع شده بودم اما خدا نمی‌خواد ...

باشه خدایا

توانش رو هم بده ...